تفکرات سنتی، بالادستی و پائین دستی گاز را جدا کرده است/ «زنگنه» اولین وزیری بود که پای شرکت گاز را به دریا (پارس جنوبی) باز کرد/ قرارداد صادرات گاز به (شوروی) را شرکت گاز نوشت و امضا کرد.
عبدالحسین ثمری، معاون اسبق شرکت گاز و یکی از متعصب ترین مدیران تاریخ معاصر صنعت گاز درباره تفکیک بخش بالادستی و پائین دستی گاز بین شرکت نفت و گاز، میگوید: سابقه تولید نفت در ایران بیش از یک قرن است، در سال های نخست تولید نفت، شرکت ملی نفت برای جلوگیری از سوزاندن گازهای همراه نفت، NGLها را احداث کرد و همزمان با ساخت NGLها شرکت ملی گاز ایران در سال 1344 تاسیس و متولد شد.
صنعت گاز توسط شرکت ملی نفت متولد شد و با توجه به اینکه در آن زمان وزارت نفت وجود نداشت، شرکت ملی نفت به شرکت ملی گاز کاملا مستقل اعتقاد داشت و به همین دلیل پالایشگاه بیدبلند و خط لوله اول سراسری توسط شرکت گاز اجرا شد و قرارداد صادرات گاز به شوروی سابق هم توسط شرکت گاز، تهیه، تدوین و امضا شد.
نخستین پروژه از میادین مستقل گازی در میدان مزدوران منطقه خراسان با عنوان طرح سرخس نکا توسط شرکت گاز اجرا شد که آن موقع شرکت کوچکی بود. در آن زمان شرکت ملی نفت، شرکتی عظیم و دارای ساختاری بسیار بزرگ بود به طوری که روزانه 6 میلیون بشکه نفت تولید میکرد، در حالی که شرکت ملی گاز، یک پالایشگاه گاز بیدبلند و یک خط لوله سراسری داشت ولی چون تفکر آن زمان به صورت ساختاری بود به شرکت گاز اختیار داده شد پالایشگاه گاز خانگیران را خودش بسازد.
طرح سرخس – نکا که مشتمل بر 15 پروژه شامل تاسیسات سرچاهی، دروازه شهری نکا و … تعریف شد و یک توسعه بسیار اصولی، منطقی و پایدار ایجاد کرد. به جرات میگویم اگر پالایشگاه گاز هاشمینژاد توانسته در سطح شرکت ملی گاز اثرگذار باشد به این دلیل بوده که بنیانهای آن درست بوده است.
شرکت گاز پیش از انقلاب یک شرکت مستقل بود چرا که هم تولید میکرد و هم عملیات صادرات گاز را انجام میداد. در آن مقطع، سیاست کشور صادرات بود و گاز را برای نیازهای داخل کشور توسعه نمیداد به همین دلیل تنها پتروشیمی شیراز و فولاد اصفهان مصرفکننده گاز بودند و بقیه گازها برای صادرات اختصاص یافته بود.
نخستین تحول پالایشگاه هاشمینژاد و بهرهبرداری از میدان گازی مزدوران بود که نقش مهمی در تامین نیروگاه نکا به عنوان بزرگترین نیروگاه گازی آن زمان کشور داشت. پس از آن گازرسانی در استان خراسان توسعه پیدا کرد، سپس فاز اول و دوم پالایشگاه کنگان به بهرهبرداری رسید.
مشکل از زمانی آغاز شد که بخش بالادستی از پاییندستی جدا شد، در این تفکیک که پس از انقلاب روی داد، به اصطلاحِ شرکت توتال، یک عملیات را دو شرکت انجام میدادند. بر این اساس، ما همیشه در فازها و پروژههای جدیدی که به تولید میرسید مانند پالایشگاههای هاشمینژاد و کنگان دچار چالش افت ظرفیت تولید گاز بودیم.
زمانی که توتال وارد فازهای 2 و 3 پارس جنوبی شد، این شرکت پس از این بازدید از پالایشگاههای گاز ایران، نامهای به وزیر نفت (زنگنه) نوشت که فتح باب یک شرایط جدید برای گاز شد.
توتال در آن نامه نوشته بود، «با کمال تعجب یک عملیات توسط دو اپراتور انجام میشود و ما بنا نیست در پارس جنوبی این کار را انجام دهیم». توتال روی این حرف پافشاری کرد به طوریکه ما به عنوان شرکت ملی گاز که هنوز پایمان به دریا نرسیده بود در پارس جنوبی به عنوان مسئول بهرهبرداری سکوها انتخاب شدیم. به این معنا که پاییندستی و بالادستی در اختیار یک بهرهبردار قرار گرفت و ساختار سازمانی SPGC ، هم بالادستی و هم پاییندستی بود.
این سازمان تا زمانی که آقای زنگنه در وزارت نفت بود، جریان داشت و متاسفانه در دولتها و وزرای بعدی، فشاری که بنده اسم آن را تفکرات سنتی گذاشته بودم، باعث شد، بخشهای بالادستی و پاییندستی در پارس جنوبی نیز از هم جدا شود.
نفتی ها عمرا بگذارند این اتفاق بیفته الکی خودتون را خسته نکنید. خاطرم هست مهندس جراحی میگفت اوایل تصمیم داشتیم وزارت گاز راه بندازم ولی نشد که نشد!